گفتمش نقاش را نقشی بکش از باجناق:
بی شرف عکس ژیانی در دل صحرا کشید....
گفتمش نقشی بکش از خواهران همسرم:
عکس گرگی با نقاب بره ای زیبا کشید....
گفتم از فامیل زن نقشی بکش در یک ورق:
دسته ای کوسه میان بستر دریا کشید....
گفتم امشب در میان جمع فامیل زنم:
در میان خارها شاخه گلی تنها کشید....
گفتمش من یکه و ان ها همهپشت همند:
نخبه ای را در میان جمله اسکل ها کشید....
گفتم از اوصاف این مادر زنان چیزی بگو:..
.
.
.
.
.
.
.
جام زهر آوردو نالان دست از این دنیا کشید....

می پسندم نمی پسندم

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 18:42 | نويسنده : mohammad bani |
تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 18:39 | نويسنده : mohammad bani |

بعضی حرفا هست تو دلت که؛ 
جمع میشه... جمع میشه... جمع میشه... 
همه رو که باهم میگی جنگ میشه!!

می پسندم نمی پسندم

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 18:32 | نويسنده : mohammad bani |

✔✔یہ جملہ دیدم یہ جایے خیلے خوشم اومد.

نوشتہ بود نجابت اون نیس کہ تو اوج رابطہ پاک بمونے،
هر وقت تو اوج اختلاف خیانت نکردے نجیبے...

می پسندم نمی پسندم

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 18:29 | نويسنده : mohammad bani |